پلاک 14
پلاک 14
دستنوشته ها ی یک خبرنگار

میگن هرکسی با هراسمی که انس بگیره سرنوشتش هم با صاحب اصلی اون اسم و معنی اون گره میخوره .حالا درمعنی اسم نه ولی در بخش اولش رو من به عینه شاهدش بودم و هستم .بعد از ماجرای چند سال پیش حس عجیبی بهم میگفت که زندگیم با اسم امام حسن عسگری (ع) رنگ و بوی تازه ای میگیره اینو به راحتی میتونستم از زیارتهایی قبرشش گوشه این امام عزیز درک کنم .حال و هوایی که بهم دست میداد و آرامشی که در حین زیارت این امام ،پدر بزرگوار ،همسر و عمه حکیمه امام یازدهم داشتم برام وصف ناشدنی بود.

قصد ندارم دراین مطلب به جزئیات این حس و ارتباط بپردازم اما مطلب جالبی هست که فکرکردم مناسب باشه اینجا بنویسم تا یادگاری بمونه.

سه -چهار سال پیش سریه دعوا در حرم حضرت ابوالفضل (ع) با یکی از خادمان حرم رفاقت خوبی پیدا کردم هربار که قسمت میشه میرم کربلا حتما بهش سرمیزنم یا اگرهم نتونم باهاش تماس میگیرم و احوالی ازش میپرسم .دوسال پیش ابو سیف بعد ازنماز مغرب و عشاء توی حرم حضرت عباس (ع) بهم گفت :کی برمیگردی  ایران؟گفتم :پس فردا صبح .گفت :حتما فردا شب بیا تا ببینمت.منم گفتم احتمالا میخواد سفارشی کنه یا چیزی ازایران میخواد که براش بیارم یا ببرم .

فردای اون روز بین دو تا نماز دیدمش کنار هم وایسادیم برای نماز جماعت.دست کرد توی جیبش و دستمال کاغذی مچاله شده ای رو داد به من و گفت بذار توی جیبت.نماز داشت شروع میشد برای همین بازش نکردم.بعد ازنماز اون سریع رفت برای جمع کردن گاردهای هدایت زائرین و منم بعد از نماز دستمال رو بازکردم دیدم یه نگین خیلی زیبا لای دستمال هست که رنگش خیلی عجیبه .رنگی بین سبز و آبی که بسیار آرامش بخش بود.

ازحرم که رفتم بیرون وگوشیم رو تحویل گرفتم بهش تماس گرفتم و ازش تشکر کردم ولی چون نمیدونستم چیه ازش پرسیدم و اینطوری جواب شنیدم که : وقتی حرم امام حسن عسگری (ع) رو منفجر کردن بخاطر شدت انفجارات قبر اصلی که در زیر صحن و ضریح قرار گرفته آسیب دید و سنگ قبر اصلی حضرت بیرون زد .این سنگ قبر یک سنگ عقیق سبز یک متر در یک متر بود که ازاون تعدادی نگین من باب تبرک ساخته شد که یکی ازاونها همینی هست که بهت دادم ...

انگار دنیا رو داده بودن به من حس عجیبی داشتم که فکرنمیکنم توی عمرم چنین حسی رو درک و لمس کرده باشم .اون نگین شده بود یه تیکه از وجودم که نه تمام وجودم .هروقت گرفتار میشدم یا دلتنگی میومد سراغم میرفتم سراغش و با استشمام عطرش و دیدن اون آرامش میگرفتم .

خیلی از دوستانم به امانت گرفتنش و چندروزی بردن کنار خانواده و نهایتا بعد ازتبرک گرفتن ازش برگردوندن.سال گذشته به توصیه یکی از دوستان باخودم بردمش مشهد طبقه بالای بازاررضا به هر انگشتر سازو نگین تراشی که نشونش دادم نتونست تشخیص بده چه نگینی هست .هم نوع سنگ و هم رنگ اون براشون خیلی عجیب بود .یکی از اونها گفت اگر این سنگ عقیق سبز باشه هیچ قیمتی روش نمیشه گذاشت چون عقیق های سبزموجود که تقریبا پلاستیکی شکل هستن مصنوعی هستن و اصل نیستن ولی این سنگ سبزخیلی متفاوته ..

ازهمون ابتدا نیت کرده بودم این سنگ رو برای خودم نگه ندارم بلکه امانتداری باشم برای کسی که از خوشی و جوونی خودش میگذره تا رضای خدا رو بدست بیاره و...

چند وقت پیش "28صفرسالروز شهادت امام حسن (ع)" باکسی که چنین مشخصاتی رو داشت روبرو شدم .جالب اینجا بود که همین چند شب پیش شب تولد امام حسن عسگری(ع) تونستم این امانت رو به دست ایشون بسپارم ...

 


نظرات شما عزیزان:

عرفان
ساعت18:40---17 اسفند 1391
وااااااااااي چه با حال
اگه دست من ميرسيد عمرا به کسي نميدادمش


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 3 اسفند 1391 توسط علی جعفری

برچسب ها: امام حسن  اسم  امام حسن عسگری انگشتر نگین عقیق سبز ایثار کربلا خادم  
مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Blog Skin